یکشنبه 86 دی 16 , ساعت 2:11 صبح
دستام یخ زده برو گم شو به تو نیازی نیست
باید درس می خوندم
ریاضی بگیرم بیست
ولی نخوندم هدف ندارم کسی اطرافم نیست
باید خودمو دار بزنم حرفی واسه گفتن ندارم
چیزی ندارم واسه از دست دادن
همه هستن که قابل مصرف باشن
کسی تو کارم دخالت نکنه
من امشب راحتم بی تو
زمزمه کردم متنو بی خود
طبق عادتم این رو
تو مخ من نمیگنجه بنبست
بنبست جای منه
فکر کن پس
نوشته شده توسط یزدان | نظرات دیگران [ نظر]